گروه فرهنگی مشرق - عبدالرضا اكبري بازیگر محترم و کارکشته ای است. او بعد از سالها تجربه تئاتری از اوایل دهه شصت به تلویزیون آمده و به موازات کار در تلویزیون نیز وارد سینما شد. او طی بیش از سه دهه حضور در سینما و تلویزیون در آثار بسیاری ایفای نقش کرده است که از جمله آنها می توان به «جدال در تاسوكي»، «كانيمانگا»، «پناهنده» و «اخراجيها» اشاره کرد. اکبری که در تنها اثر سینمایی مرتبط با امام خمینی(ره) با نام «فرزند صبح» ایفاگر نقش میانسالی امام بوده است در گفتگو با مشرق درباره برخی مشکلات این کار صحبت کرده است.
* به نظر می رسید در میان بازیگران «فرزند صبح» کار شما که نقش اصلی فیلم را ایفا کرده اید از همه سختتر بوده است. این طور نیست؟
بازي كردن در نقشي كه شخصيت اجتماعي برجستهاي بوده و همچنان حضور زندهاي در جامعه دارد، كاري به شدت متفاوت بود. تفاوت اين كار با ديگر نقشآفرينيهايم هم از نظر تكنيكي بود و هم از نظر فردي. در بخش تكنيكي اگر ظاهر اين شخصيت و حسي كه پشت نگاهش وجود داشت، درست درنميآمد ممكن بود با بازخورد منفي مخاطبان مواجه شود. از نظر فردي هم بايستي تمام تلاشم را ميكردم تا بتوانم هر آنچه درباره رفتار امام خميني(ره) لازم است را بدانم.
امام شخصيتي است كه نسلهاي مختلف همچنان با شرايط زندگي ايشان آشنا هستند و همين فراگير بودن شخصيت، كار بازيگر را سخت ميكرد يعني كوچكترين اشتباهي در تصويرگري شخصيت سريع به چشم ميآمد. در ابتداي كار هم من و هم بهروز افخمي كارگردان كار بيش از هر چيز تلاش كرديم به لحاظ تصويري، چهرهاي كاملا مبتني بر حقيقت از امام خلق كنيم. البته در اين ميان يك سري ترديدهاي سياسي هم وجود داشت مثلا اينكه آيا اصلا چنين فيلمي بايد ساخته ميشد و يا اينكه آيا لازم است كه حتما چهره امام خميني(ره) نمايش داده شود؟ پاسخگويي به اين سوالات از حيطه من خارج بوده و نمي خواستم نگاه سياسي به قضيه داشته باشم بنابراين تنها تلاش كردم نقشي كه به من محول شده بود را با آگاهي كامل ايفا كنم.
* یکی از مشکلات اساسی «فرزند صبح» این است که می خواهد در قالب فقط یک فیلم سه مقطع مختلف زندگی امام از كودكي گرفته تا نوجواني و بزرگسالي را به تصویر بکشد. آیا بهتر نبود فیلم صرفا با تکیه بر یک بخش از زندگی ایشان ساخته شود؟
سه مقطعي كه نام برديد تاثير زيادي در روند رشد حضرت امام داشتند، ضمن اينكه لحن روايي كل فيلم، لحني شاعرانه است كه زياد هم دور از واقعيت نيست. اين نگاه، نگاه خودِ كارگردان به شخصيت امام است و قطعا طي بررسي سه برهه از زندگي ايشان بسياري از جزييات هم ديده نميشوند ولي اين نظر كارگردان بوده كه دوست داشته فقط به بخشي از زندگي امام اشاره كرده و قطعا در اين نوع روايت تمام اوج و فرودهاي زندگي امام ديده نميشود. «فرزند صبح» یك فيلم تحليلي نيست كه بخواهد درباره بخش بخش زندگي امام، اطلاعاتي جزيي در اختيار مخاطب قرار دهد و شايد به همين خاطر است كه در آن روايت قدمبهقدم و كلامبهكلام نداريم. فيلم سه مرحله از زندگي امام را دستخوش ساخت درام كرده و اين سه مرحله سني در تدوين تداخل پيدا ميكنند و آميخته ميشوند.
* پس چرا این تداخل و آمیختگی مخاطب را به وجد نمی آورد؟
براساس فيلمنامه و آنچه بازي كردم، فيلم ميبايستي اين سه مرحله متداخل را بعد از پيمودن امور فني به نمايش ميگذاشت و اگر اين اتفاقي به درستي ميافتاد حاصل كار حتما قادر به جذب مخاطب بود. البته اين را هم بايد درنظر بگيريد كه «فرزند صبح» اولين قدم در مسير فيلمسازي براي امام خميني(ره) است و ميتواند مقدمهاي باشد بر اينكه هنرمندان بزرگ، فيلمهاي بزرگ و باكيفيتتري درباره امام بسازند. راستش را بخواهيد زندگي امام آن قدر اوج و فرود داشته كه حالا حالاها بتوان روي آنها كار كرد؛ از تولدشان تا اتفاقات دوران كودكي و ماجراهايي كه براي پدرشان رخ داد گرفته تا نوجواني و پس از آن رويداد 15خرداد و تبعيد، زندان، تركيه، عراق، نوفللوشاتو و بعد حضور ارزشمند ايشان در ايران كه اصليترين تحول سياسي صد سال اخير ايران را رقم زد. هر كدام از اين بخشها ميتوانند سوژه يك فيلم بلند باشند به خصوص تحولاتي كه منجر به پيروزي انقلاب اسلامي شد و رويكرد سياسي-اجتماعي ايشان در سالهاي پس از پيروزي انقلاب.
* آیا آنچه از «فرزند صبح» در جشنواره دیدیم همان فیلمنامه ای بود که دستمایه کار شد؟
فيلمنامه حقيقتا منطبق است با نسخه جشنواره اما من احساس ميكنم فيلم فعلي، صحنههاي زائد بسياري دارد كه به ريتم فيلم لطمه زده به خصوص نماهاي كودكي كه به شدت كشدار و طولاني به نظر ميرسند. به جرات ميتوانم بگويم براي اكران سراسري فيلم، حتما بايد تدوين مجددي روي آن انجام شود.
* پس شما هم خسته کننده بودن فیلم را قبول داری؟
بله، حداقل 30 تا 40 دقيقه از فيلمي كه در جشنواره روي پرده رفت بايد كم شود تا بيننده بتواند ارتباط بهتري با فيلم برقرار كند. بايد فيلم حتما مونتاژ مجدد شود تا كار قابل توجهتري به مخاطب ارائه گردد.
* ...اما من فکر می کنم به اندازه تدوین فیلم به لحاظ داستانگویی هم لکنت دارد.
فكر ميكنم خستهكننده بودن فيلم بيش از آن كه به ضعف دراماتيك آن نسبت داشته باشد ناشي از لحظات اضافي فيلم است كه به ريتم فيلم لطمه زده و مخاطب را از حال و هواي داستان خارج ميكند. فيلم، داستان لازم را دارد ضمن اينكه افخمي هم به لحاظ تكنيكي كارگردان قابلي است به ويژه اينكه وي شناخت عميقي از درام دارد و قادر است از يك خط داستاني ساده، يك فيلم مهيج خلق كند؛ به عنوان مثال در همان مجموعه «عمليات 125» هم كه من با افخمي كار ميكردم در چند قسمت از كار، بدون حتي يك شعله آتش، اثر داراي درونمايه مهيج و ضربآهنگ بسيار زيبايي شده بود به گونهاي كه بيننده در هر لحظه منتظر وقوع يك اتفاق بود.
بنابراين در بحش دراماتيك كردن تصوير، افخمي داراي تبحر كافي است و باز هم منطبق با نسخهاي كه در جشنواره به نمايش درآمد گمان من اين است كه اگر بخشهاي اضافي مربوط به دوران كودكي امام اصلاح شود و قصه مونتاژ جديدي داشته باشد، سير روايي داستان بهتر شده و مخاطب راحتتر با اثر ارتباط برقرار ميكند
* آيا بهتر نبود به جای استفاده از جريان سيال ذهن از شيوه كلاسيك داستانگويي براي روایت داستان «فرزند صبح» استفاده شود؟
«فرزند صبح» از ابتدا بنا نبود يك قصه خطي داشته باشد كه با يكيبود يكينبود شروع شده و تا پايان پيش رود. قصه لحظات خاصي دارد كه با تمركز بر اين لحظات فرازهايي مهم از زندگي يك شخصيت تاريخي به نام امام خميني (ره) روايت ميشود. اين هم نظر سازنده كار بوده كه از چينين ساختاري براي روايت فيلمش استفاده كند و استفاده از يك لحن روايي ديگر نميتواند دليلي باشد بر موفقيت بيشتر اثر!
* «فرزند صبح» علیرغم ضعفهای محتوایی چهره پردازی به شدت ویژه ای داشت. نظر شما چیست؟
گروه گريم اين كار به سرپرستي سعيد ملكان، كار واقعا سختي را پشت سر گذاشت. خودِ من در ابتداي كار چهار جلسه تست گريم داشتم كه هر جلسه شش تا هفت ساعت طول كشيد. ملكان بدون اينكه از كارهاي كلاسيك براي گريم استفاده كند همه چيز را براساس طراحي سادهاي پيش برد كه روي چهره من انجام ميشد. در اين ميان تنها براي شبيه بودن بينيام به بيني حضرت امام(ره) از يك ماكت استفاده شد. به هنگام فيلمبرداري هم هر روز حدودا چهار ساعت گريم داشتم، ساعاتي كه براي گريم انتخاب شده بود، ساعات سختي بود. 12 شب در نزديكي درياچه نمك قم و در يك اتاق نگهباني گريم من انجام ميشد و سپس در ساعات ابتدايي صبح جلوي دوربين ميرفتم! اين پروسه يك ماه و نيم به طول انجاميد و چه به لحاظ جسمي و چه به لحاظ روحي، شرايط سخت و طاقتفرسايي را تجربه كردم.
* طماننيهاي كه در بازي شما ميبينيم بسيار شبيه است به رفتار امام خميني(ره). اين صبر در واكنشهاي بيروني پيشنهاد كارگردان بود يا خودتان با تحقيق درباره امام آن را دريافيتد؟
هر بازيگر در كنار فن و تكنيك بازيگري درباره شخصيتي كه نقشاش را ايفا ميكند به مقداري داده خام نياز دارد. چيزهايي است كه براساس ديدهها و شنيدهها شكل ميگيرد؛ خواندن كتاب، ديدن عكسها و تماشاي فيلمهاي امام هنگام سخنراني و يا مستندهايي كه از برخورد ايشان با اعضاي خانوادهشان به جامانده، به من كمك كرد كه رفتار و گفتار ايشان را دقيقا منطبق با آن چيزي پيش ببرم كه در حالت عادي وجود داشته! ضمن اينكه افخمي خودش هم خيلي دقت داشت كه اين رفتار و سكنات و حتي ديالوگها خيلي نزديك به امام ادا شود. از همه مهمتر حضور افرادي بود كه از نزديك حضرت امام را ديده بودند و لحن و كردار ايشان را ميشناختند، به خصوص نوه ايشان سيدحسن خميني كه هنگام حضور در پشت صحنه به شدت از ايفاي نقش من خوششان آمده و به من انرژي دادند.
* «فرزند صبح» بازيگراني را دارد مثل شما، آتيلا پسياني، محمدرضا شريفينيا و هديه تهراني كه همگي با صدابرداري سرصحنه آشنا بوده و به همين دليل ميتوانستند در فيلم به جاي خودشان سخن گويند. دليل اصرار بر دوبله فيلم چه بود؟ فقط براي اينكه گفته شود پروژه، فاخر است؟
با تمام احترامي كه براي پيشكسوتان عرصه دوبلاژ قائلم و از آنها بسيار آموختهام اما دوبله «فرزند صبح» را نميپسندم چراكه صداي دوبله به دل نمينشيند و همه دوستاني كه فيلم را ديدهاند بر اين مساله تاكيد كردهاند.
* آيا بهتر نيست اگر قرار بر اكران فيلم شد به جاي دوبله از نسخه صداي سرصحنه استفاده شود؟
فكر نميكنم امكان اين كار وجود داشته باشد اما نكته واضح آن است كه دوبله «فرزند صبح» با نوعي بزرگنمايي و اغراق تصنعي انجام شده بود و همين اغراق موجب عدم ارتباط برقرار كردن مخاطب با آن شد. از اين رو انجام اصلاحات در دوبله هم الزامي است.
* آيا آنچه به عنوان «فرزند صبح» ساخته شده ميتواند پاسخي باشد به نياز نسل امروز نسبت به شناخت از امام خميني(ره)؟
نه به طور كامل! همان طور كه پيش از اين هم گفتم چون اين فيلم فقط لحظات خاصي از زندگي امام را نشان ميدهد نميتواند دورنمايي كامل از ايشان ارائه كند، اصلا شخصيت امام آن قدر والا است كه در يك درام 100 دقيقهاي نميگنجد. «فرزند صبح» ميتواند جرقهاي باشد براي گسترش جريان فيلمسازي درباره بخشهاي مختلف زندگي امام.
* بهروز افخمي كارگردان «فرزند صبح» در پاسخ به ضعفهاي فراوان آن گفته است اگر فيلم مجددا تدوين شود، بخشي از مشكلات آن رفع ميشود. نظر شما در اين باره چيست؟
فكر ميكنم اگر در تدوين مجدد سعي شود داستان فيلم سادهتر، بيپيرايهتر و صريحتر به مخاطب عرضه شود، كيفيت كار به مراتب بهتر از نسخه كنوني خواهد بود.
* به نظر می رسید در میان بازیگران «فرزند صبح» کار شما که نقش اصلی فیلم را ایفا کرده اید از همه سختتر بوده است. این طور نیست؟
بازي كردن در نقشي كه شخصيت اجتماعي برجستهاي بوده و همچنان حضور زندهاي در جامعه دارد، كاري به شدت متفاوت بود. تفاوت اين كار با ديگر نقشآفرينيهايم هم از نظر تكنيكي بود و هم از نظر فردي. در بخش تكنيكي اگر ظاهر اين شخصيت و حسي كه پشت نگاهش وجود داشت، درست درنميآمد ممكن بود با بازخورد منفي مخاطبان مواجه شود. از نظر فردي هم بايستي تمام تلاشم را ميكردم تا بتوانم هر آنچه درباره رفتار امام خميني(ره) لازم است را بدانم.
* یکی از مشکلات اساسی «فرزند صبح» این است که می خواهد در قالب فقط یک فیلم سه مقطع مختلف زندگی امام از كودكي گرفته تا نوجواني و بزرگسالي را به تصویر بکشد. آیا بهتر نبود فیلم صرفا با تکیه بر یک بخش از زندگی ایشان ساخته شود؟
سه مقطعي كه نام برديد تاثير زيادي در روند رشد حضرت امام داشتند، ضمن اينكه لحن روايي كل فيلم، لحني شاعرانه است كه زياد هم دور از واقعيت نيست. اين نگاه، نگاه خودِ كارگردان به شخصيت امام است و قطعا طي بررسي سه برهه از زندگي ايشان بسياري از جزييات هم ديده نميشوند ولي اين نظر كارگردان بوده كه دوست داشته فقط به بخشي از زندگي امام اشاره كرده و قطعا در اين نوع روايت تمام اوج و فرودهاي زندگي امام ديده نميشود. «فرزند صبح» یك فيلم تحليلي نيست كه بخواهد درباره بخش بخش زندگي امام، اطلاعاتي جزيي در اختيار مخاطب قرار دهد و شايد به همين خاطر است كه در آن روايت قدمبهقدم و كلامبهكلام نداريم. فيلم سه مرحله از زندگي امام را دستخوش ساخت درام كرده و اين سه مرحله سني در تدوين تداخل پيدا ميكنند و آميخته ميشوند.
* پس چرا این تداخل و آمیختگی مخاطب را به وجد نمی آورد؟
براساس فيلمنامه و آنچه بازي كردم، فيلم ميبايستي اين سه مرحله متداخل را بعد از پيمودن امور فني به نمايش ميگذاشت و اگر اين اتفاقي به درستي ميافتاد حاصل كار حتما قادر به جذب مخاطب بود. البته اين را هم بايد درنظر بگيريد كه «فرزند صبح» اولين قدم در مسير فيلمسازي براي امام خميني(ره) است و ميتواند مقدمهاي باشد بر اينكه هنرمندان بزرگ، فيلمهاي بزرگ و باكيفيتتري درباره امام بسازند. راستش را بخواهيد زندگي امام آن قدر اوج و فرود داشته كه حالا حالاها بتوان روي آنها كار كرد؛ از تولدشان تا اتفاقات دوران كودكي و ماجراهايي كه براي پدرشان رخ داد گرفته تا نوجواني و پس از آن رويداد 15خرداد و تبعيد، زندان، تركيه، عراق، نوفللوشاتو و بعد حضور ارزشمند ايشان در ايران كه اصليترين تحول سياسي صد سال اخير ايران را رقم زد. هر كدام از اين بخشها ميتوانند سوژه يك فيلم بلند باشند به خصوص تحولاتي كه منجر به پيروزي انقلاب اسلامي شد و رويكرد سياسي-اجتماعي ايشان در سالهاي پس از پيروزي انقلاب.
* آیا آنچه از «فرزند صبح» در جشنواره دیدیم همان فیلمنامه ای بود که دستمایه کار شد؟
فيلمنامه حقيقتا منطبق است با نسخه جشنواره اما من احساس ميكنم فيلم فعلي، صحنههاي زائد بسياري دارد كه به ريتم فيلم لطمه زده به خصوص نماهاي كودكي كه به شدت كشدار و طولاني به نظر ميرسند. به جرات ميتوانم بگويم براي اكران سراسري فيلم، حتما بايد تدوين مجددي روي آن انجام شود.
* پس شما هم خسته کننده بودن فیلم را قبول داری؟
بله، حداقل 30 تا 40 دقيقه از فيلمي كه در جشنواره روي پرده رفت بايد كم شود تا بيننده بتواند ارتباط بهتري با فيلم برقرار كند. بايد فيلم حتما مونتاژ مجدد شود تا كار قابل توجهتري به مخاطب ارائه گردد.
* ...اما من فکر می کنم به اندازه تدوین فیلم به لحاظ داستانگویی هم لکنت دارد.
فكر ميكنم خستهكننده بودن فيلم بيش از آن كه به ضعف دراماتيك آن نسبت داشته باشد ناشي از لحظات اضافي فيلم است كه به ريتم فيلم لطمه زده و مخاطب را از حال و هواي داستان خارج ميكند. فيلم، داستان لازم را دارد ضمن اينكه افخمي هم به لحاظ تكنيكي كارگردان قابلي است به ويژه اينكه وي شناخت عميقي از درام دارد و قادر است از يك خط داستاني ساده، يك فيلم مهيج خلق كند؛ به عنوان مثال در همان مجموعه «عمليات 125» هم كه من با افخمي كار ميكردم در چند قسمت از كار، بدون حتي يك شعله آتش، اثر داراي درونمايه مهيج و ضربآهنگ بسيار زيبايي شده بود به گونهاي كه بيننده در هر لحظه منتظر وقوع يك اتفاق بود.
* آيا بهتر نبود به جای استفاده از جريان سيال ذهن از شيوه كلاسيك داستانگويي براي روایت داستان «فرزند صبح» استفاده شود؟
«فرزند صبح» از ابتدا بنا نبود يك قصه خطي داشته باشد كه با يكيبود يكينبود شروع شده و تا پايان پيش رود. قصه لحظات خاصي دارد كه با تمركز بر اين لحظات فرازهايي مهم از زندگي يك شخصيت تاريخي به نام امام خميني (ره) روايت ميشود. اين هم نظر سازنده كار بوده كه از چينين ساختاري براي روايت فيلمش استفاده كند و استفاده از يك لحن روايي ديگر نميتواند دليلي باشد بر موفقيت بيشتر اثر!
* «فرزند صبح» علیرغم ضعفهای محتوایی چهره پردازی به شدت ویژه ای داشت. نظر شما چیست؟
گروه گريم اين كار به سرپرستي سعيد ملكان، كار واقعا سختي را پشت سر گذاشت. خودِ من در ابتداي كار چهار جلسه تست گريم داشتم كه هر جلسه شش تا هفت ساعت طول كشيد. ملكان بدون اينكه از كارهاي كلاسيك براي گريم استفاده كند همه چيز را براساس طراحي سادهاي پيش برد كه روي چهره من انجام ميشد. در اين ميان تنها براي شبيه بودن بينيام به بيني حضرت امام(ره) از يك ماكت استفاده شد. به هنگام فيلمبرداري هم هر روز حدودا چهار ساعت گريم داشتم، ساعاتي كه براي گريم انتخاب شده بود، ساعات سختي بود. 12 شب در نزديكي درياچه نمك قم و در يك اتاق نگهباني گريم من انجام ميشد و سپس در ساعات ابتدايي صبح جلوي دوربين ميرفتم! اين پروسه يك ماه و نيم به طول انجاميد و چه به لحاظ جسمي و چه به لحاظ روحي، شرايط سخت و طاقتفرسايي را تجربه كردم.
* طماننيهاي كه در بازي شما ميبينيم بسيار شبيه است به رفتار امام خميني(ره). اين صبر در واكنشهاي بيروني پيشنهاد كارگردان بود يا خودتان با تحقيق درباره امام آن را دريافيتد؟
هر بازيگر در كنار فن و تكنيك بازيگري درباره شخصيتي كه نقشاش را ايفا ميكند به مقداري داده خام نياز دارد. چيزهايي است كه براساس ديدهها و شنيدهها شكل ميگيرد؛ خواندن كتاب، ديدن عكسها و تماشاي فيلمهاي امام هنگام سخنراني و يا مستندهايي كه از برخورد ايشان با اعضاي خانوادهشان به جامانده، به من كمك كرد كه رفتار و گفتار ايشان را دقيقا منطبق با آن چيزي پيش ببرم كه در حالت عادي وجود داشته! ضمن اينكه افخمي خودش هم خيلي دقت داشت كه اين رفتار و سكنات و حتي ديالوگها خيلي نزديك به امام ادا شود. از همه مهمتر حضور افرادي بود كه از نزديك حضرت امام را ديده بودند و لحن و كردار ايشان را ميشناختند، به خصوص نوه ايشان سيدحسن خميني كه هنگام حضور در پشت صحنه به شدت از ايفاي نقش من خوششان آمده و به من انرژي دادند.
* «فرزند صبح» بازيگراني را دارد مثل شما، آتيلا پسياني، محمدرضا شريفينيا و هديه تهراني كه همگي با صدابرداري سرصحنه آشنا بوده و به همين دليل ميتوانستند در فيلم به جاي خودشان سخن گويند. دليل اصرار بر دوبله فيلم چه بود؟ فقط براي اينكه گفته شود پروژه، فاخر است؟
با تمام احترامي كه براي پيشكسوتان عرصه دوبلاژ قائلم و از آنها بسيار آموختهام اما دوبله «فرزند صبح» را نميپسندم چراكه صداي دوبله به دل نمينشيند و همه دوستاني كه فيلم را ديدهاند بر اين مساله تاكيد كردهاند.
* آيا بهتر نيست اگر قرار بر اكران فيلم شد به جاي دوبله از نسخه صداي سرصحنه استفاده شود؟
فكر نميكنم امكان اين كار وجود داشته باشد اما نكته واضح آن است كه دوبله «فرزند صبح» با نوعي بزرگنمايي و اغراق تصنعي انجام شده بود و همين اغراق موجب عدم ارتباط برقرار كردن مخاطب با آن شد. از اين رو انجام اصلاحات در دوبله هم الزامي است.
* آيا آنچه به عنوان «فرزند صبح» ساخته شده ميتواند پاسخي باشد به نياز نسل امروز نسبت به شناخت از امام خميني(ره)؟
نه به طور كامل! همان طور كه پيش از اين هم گفتم چون اين فيلم فقط لحظات خاصي از زندگي امام را نشان ميدهد نميتواند دورنمايي كامل از ايشان ارائه كند، اصلا شخصيت امام آن قدر والا است كه در يك درام 100 دقيقهاي نميگنجد. «فرزند صبح» ميتواند جرقهاي باشد براي گسترش جريان فيلمسازي درباره بخشهاي مختلف زندگي امام.
* بهروز افخمي كارگردان «فرزند صبح» در پاسخ به ضعفهاي فراوان آن گفته است اگر فيلم مجددا تدوين شود، بخشي از مشكلات آن رفع ميشود. نظر شما در اين باره چيست؟
فكر ميكنم اگر در تدوين مجدد سعي شود داستان فيلم سادهتر، بيپيرايهتر و صريحتر به مخاطب عرضه شود، كيفيت كار به مراتب بهتر از نسخه كنوني خواهد بود.